27 هفتم رجب
دوباره تکرار روزی که به حرم رفتم و دخیل بستم این بار تو نبودی که دخیل ببندم به ضریح اقا این بار دلم رو دخیل بستم به اقا دلم که پر از درد و بی تابی بود و دلتنگی اولین سفر بدون تو رو رفتم عزیزکم .این اولین بار بود که سفری میرفتم و تو در کنارم نبودی و اولین بار بود که بعد تو پا در حرم آقا علی بن موسی الرضا میگذاشتم جای خالی تو لحظه به لحظه حس میشد از لحظه ایی که وارد پارکینگ حرم شدیم همون جایی که همیشه اول از همه کالسکه تو پیاده میشد و تو رو تو کالسکه میگذاشتیم .گلکم اشک هام مثل رود روان جاری بودند هیچ اختیاری نداشتم تمام وقت گریه کردم به اقا سلام کردم و بهشون جای خالیتو نشون دادم خیلی برام سخت بود عزیزکم خیلی.برای مامان...
نویسنده :
مامان گلی
19:12