پرکشیدن فرشته زندگیمپرکشیدن فرشته زندگیم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
پیوند اسمانیپیوند اسمانی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
نگار خانمنگار خانم، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
آقا نیماآقا نیما، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

در انتظار کودک

خدایا شکرت

ا مروز 8اردیبهشت بهترین و زیباترین هدیه خداوند رو دریافت کردم خدایا هزاران بار شکرت /گلکم بالاخره راضی شدی و اومدی پیش مامانی خیلی خوشحالم و ازش میخوام که سالم و صحیح بیایی تو بغلم  امشب نوبت دکتر دارم میرم پیشش هنوز به هیچکس نگفتم نمیدونی چه هیجانی دارم و منتظرم تا بابایی بیاد یه جفت کفش خوشگل گرفتم و پشت در اتاقش اویزون کردم اخه وقتی میاد اونجا لباساشو در میاره خیلی دوست دارم چهره اش رو اون موقع ببینم خیلی ممنونم ازت خدا واقعا نمیدونم چی بگم وفقط ارزوی سلامتی و صالح بودن رو برات دارم گلک مامان ...
9 خرداد 1392

مادرم روزت مبارک

خدایا ممنونم امروز بهترین هدیه روزن زن رو بهم دادی هدیه مادر شدن ممنون / یا فاطمه زهرا(س) بی بی دو عالم تو رو قسم به فرزند درون بطنت/تمام مادران منتظر رو مخصوصا دوستانم رو از خدا بخواه که از چشم انتظاری در بیاری و دامنشونو سبز کنه/ از خدا بخواه سلامتی همه نی نی های دنیا و همین طور نی نی من رو الهی آمین ...
9 خرداد 1392

گفتن خبر

بعد از اینکه کلی همه رو سرکار گذاشتم حتی بابایی رو اخرش بابایی وقتی کفش های نازتو دید فهمید و زد زیر گریه نمیدونی چقدر خوشحال شد بعد که از دکتر اومدم به مامانیا هم زنگ زدم هر دو گریه کردند دایی میثم از خوشحالی اینقدر گریه کرد گلکم خوشحالیم که اومدی پس قوی باش و از خدایی که تو رو بهمون داده بخواه که این نه ماه رو صحیح و سالم واسم نگهدارت باشه فدات شم مامان جونی ...
9 خرداد 1392

هدیه

سلام گل مامان امیدوارم که خوب و خوش باشی باورت نمیشه امروز بابایی واسه روز زن و روز مادر هدیه گرفته بود اصلا باورم نمیشد خیلی خیل خوشحال شدم چون اولین هدیه بود/ولی بابایی میگفت کلی همکاراش دستش انداختن اخه میدونی جایی که ما زندگی میکنیم گل طبیعی نداره واسه همین بابایی اینا رو ارز سرکارش آورده بود ببین چقدر قشنگه واسه من که خیلی ارزش داشت ...
9 خرداد 1392

اولین سونو

سلام عزیز دلم خوبی؟امیدوارم که خوب و سلامت باشی/خوشگل مامان خیلی نگرانم استرس دارم فردا قراره برم سونو و شما عزیز دل رو ببینم .گلکم از خدا بخواه اون که این لطف رو در حق من کرد و شما رو به من داد ازش بخواه که واسه من و بابایی سالم و تندرست نگهت داره اخه خدا خیلی مهربونه و حتما صدای تو رو میشنوه بی صبرانه منتظر دیدنت هستم عزیزم ...
9 خرداد 1392

اولین ملاقات

سلام سلام دونه کنجد من وای خدایا صدهزار بار شکرت خیلی خوشحالم نمیدونم خداجون چطوری ازت تشکرکنم ممنونم هزاران بار سپاس گلکم امشب رفتم سونو گرافی و تو جیگر مامان رو که اندازه یه دونه کنجد بودی دیدم قلب کوچولوت تند تند میزد عزیزم امید مامان و بابایی چراغ خونه خوش اومدی خدایا شکرت ...
9 خرداد 1392