فرشته های من زمینی شدن
به نام مهربانی که به من اجازه داد لذت شیرین مادر بودن را دوباره احساس کنم آقا نیما و نگار خانم عزیزم برایتان می نویسم تا روزی که همه این روز ها را پشت سر گذاشتیم بخوانید و بدانید که همیشه دوستتان داشتم ،دارم و خواهم داشت. و آن زمان که شما قدم به هستی گذاشتید من دوباره متولد شدم و حالا دوباره زندگی می کنم.با نفس شما نفس می کشم با نگاهتان می بینم و با لبخندتان شادی از آن تمام لحظه های من می شود و من پروردگارم را سپاس می گویم که فرصتی دوباره برای عشق ورزیدن به من داد. بودنتان را دوست دارم.تمام غمهایتان مال من و تمام خوبیها و شادی ها مال شما.بهترین ها و زیباترین ها را برای شما، هدیه های آسمانیم آرزو می کنم.چه خاطره انگیز و شیرین است قدمهای کوچکتان را در زندگیمان گذاشتن و لحظه لحظه گام برداشتنتان به سوی سعادت و خوشبختی و هر چه که زیبایی هست
دختر و پسرم
عاشقانه هایی که نوشته میشود
خاطره هایی است که در انتظار دیدن شما به وجود می آیند
خاطره هایی است از شما , از هدیه هایی که خداوند به ما عطا کرده
با امید به روزی که با چشمان زیبایتان این خاطرات را بخوانیید و بدانیید که چقدر برای ما عزیز بودیید و هستید و خواهید بود
تا روزی که این خاطرات را بخوانیید و بدانید که از اولین روز به وجود آمدنتان چگونه با شوق منتظرتان بودیم و چگونه آمدنتان را به انتظار نشستیم و برایتان دعا کردیم.
فرشته های من پا به زمین گذاشتن در تاریخ1396/5/4 یکم برای دیدار ما عجله داشتن و یک ماه زودتر به دنیا اومدن و به همین خاطر الان تو دستگاه هستن و من ازشون دورم از همه شما دوستان گلم میخوام با دلهای پاکتون براشون دعا کنید تا هرچه زودتر خوب بشن و بتونم در آغوش بگیرمشون،🙏🙏🙏🙏🙏التماس دعا،